a desert landscape with a lake in the middle of it

#ارسالی سلام خدمت تموم اعضای چنلاسمم پاساعه ۲۳ سالمه از اصفهاناین خاطره ای که الان مینویسم براتون مال حدود سه یا چهار سال پیشه اون موقعی که هنوز کرونا نیومده بودیه روز تابستون که روستای مامانم بودیم و پیش خالم مونده بودیم تصمیم گرفتیم که فردا صبح پیاده حرکت کنیم سمت باغشون(یه باغ داشتن که مال کل روستا بود ولی تقسیم شده بود بهش میگفتن باغ نِسا)صبحش بیدار شدیم و قبل اینکه خورشید طلوع کنه راه افتادیم واسه رسیدن به باغ از روستا یه جاده ی خاکی بود که مستقیم میرفت به سمت باغ و جاده از بغل یه کوه رد میشد و باغ پشت همون کوه بودمن و خالم و مامانم داشتیم از جاده خاکی رد میشدیم که یه رد پایی روی خاکا توجهمو جلب کرد سه تا رد پا روی اون جاده بود و چون اون موقع ماشینی از اونجا رد نشده بود رد پاها مونده بود روی خاکیه رد پا شبیه رد پای اسب بود اما خیلی کوچیک حتا از کُره اسب هم کوچیک تر و عجیب تر بود یه رد پای دیگه شبیه مرغ بود و یکی دیگشم شبیه سگوقتی به خالم گفتم این رد پاها چرا الان اینجان گفت اینا رد پای جن هستن و منم باور کردم(چون خالم اونجا زندگی میکرد براش این چیزا عادی بود و همیشه میدید) وقتی بهم گفت که رد پای چی هستن